پيشگوييهاي نوسترآداموس
معرفی نوسترآداموس
نوسترآداموس كه نام واقعياش
ميشل دونوتردام (Michel de Notredame) است در خلال سالهاي 1503 تا 1566 ميلادي ميزيست. او جهان را به خوبي ميشناخت و رويدادهاي چهار قرن بعد از خود را با دقت پيشبيني نمود. تمامي پيشگوييهاي وي، در مورد حوادث تاريخي به حقيقت تبديل شدهاند.
وي پيشگوييهايش را در 10 فصل به رشتهء تحرير درآورد و براي هر فصل، نام قرن (Century) را برگزيد. هر فصل (يا قرن) از كتابش نيز به 100 قطعه تقسيم گشته است، به استثناي فصل 7 كه به علتي نامشخص در 42 قطعه سروده است.
او قطعات تاريخي خود را در قالب رباعياتي شعرگونه به نظم كشيده و آنها را به زباني خاص و بسيار شيوا سروده است. نوشتههاي معمايي او، تركيبي از زبانهاي لاتين، يوناني، پرووانسي (Provencal)، فرانسوي، ايتاليايي و اسپانيايي است. گروهي عقيده دارند زبان اين نوشتهها به زبان فرانسوي قديم نوشته شده كه تركيبي از دو زبان يوناني و لاتين است.
نوسترآداموس به تاریخ 14 دسامبر 1503 در Provence از استانهای جنوبی فرانسه و در خانوادهای کاتولیک دیده بر جهان گشود. با توجه به پیشگویی های دقیق وی که باعث دردسر برایش شده بود، برخی از افراد متعصب این شایعه را دامن زدهاند که اجداد وی یهودی میباشند، اما این ادعا به هیچ وجه درست نمیباشد زیرا جد پدری وی تاجر بود و با زنی مسیحی ازدواج نموده بود. پدر نوسترآداموس نیز با زنی کاتولیک، زندگی مشترک را آغاز کرده بود.
وی به سال 1522 و در سن 19 سالگی به دانشکدهء «مونت پولیه» رفت تا در آنجا پزشکی بخواند. سه سال بعد، موفق شد دانشنامهء لیسانس خود را دریافت کند و به طبابت مشغول شود.
در آن سالها، بیماری طاعون در فرانسه و مخصوصن قسمت جنوبی این کشور را به طور فراگیر در معرض تهدید جدی قرار داده بود. نوسترآداموس بر خلاف دیگر پزشکان که از منطقهء طاعون زده می گریختند، خود شخصن در میان بیماران حاضر می گشت و به مداوای آنها می پرداخت. نسخه های شفابخش او در آن ایام، شهرت فراوانی را برایش به ارمغان آورد. او در همین زمینه کتابی را به سال 1552 منتشر ساخت.
بعد از این حادثه وی به مدت چهار سال میان شهرهای مختلف فرانسه و ایتالیا به مسافرت پرداخت و در همین سفرها بود که با کتابهای سحر، ستاره شناسی و طالع بینی آشنا گشت.
او در سال 1529 برای دریافت درجهء دکترا به دانشکدهء پزشکی بازگشت. پس از فراغت از تحصیل در شهر Agen فرانسه با دختری کاتولیک ازدواج نمود که ثمرهء این ازدواج، یک پسر و یک دختر بود. اما با شیوع مجدد طاعون، وی همسر و فرزندانش را از دست داد اما مشکلات وی با طرح اقامهء دعوی از طرف پدر و مادر همسرش دوچندان شد.
اما گرفتاری وی با احضارش از طرف دادگاه تفتیش عقاید به کلیسای کاتولیک شهر Toulouse بیشتر شد. در این احضاریه، نوسترآداموس به کفر متهم شده بود.
وی که می دانست محاکمه در نهایت به محکومیت او خواهد انجامید و اعدامش قطعی است از آنجا گریخت و در سال 1544 به شهر سالون فرانسه وارد شد. وی در این شهر ازدواج نمود و صاحب چند فرزند شد.
او در این شهر که آخرین توقفگاهش بود خانه ای را برگزید و آخرین طبقهء آن خانه را به گنجینهء کتابهای خود که شامل موضوعاتی دربارهء سحر، طالع بینی و روانکاوی بود، اختصاص داد.
یکی از مهمترین منابع وی، کتاب
رازهای مصر یا De Mysteriis Agyptorum بود. در این اتاق بود که وی شروع به نگارش پیشگویی هایش کرد و آنها را به سال 1555 برای اولین بار به زیر چاپ برد. اندکی بعد آوازه اش همه جا را فرا گرفت و به گوش کاترین، همسر پادشاه فرانسه رسید. وی به دعوت کاترین دو هفته به پاریس رفت و مورد توجه خاص پادشاه و ملکه قرار گرفت.
نوسترآداموس به تاریخ دوم ژوئیهء 1566 در شهر سالون درگذشت و در حیاط کلیسایی در این شهر به خاک سپرده شد. در جربان انقلاب فرانسه، مزارش مورد نبش قبر واقع شد و استخوانهایش به کلیسای سنت لورن (St. Laurent) در شهر سالون منتقل گشت.
پيشگوييهايي در مورد ژنرال فرانكو (ديكتاتور نظامي اسپانيا)
از بارزترين پيشگوييهاي نوسترآداموس دربارة قرن بيستم، حوادث مربوط به اسپانيا، خصوصن دوران نهضت مردمي اين كشور ميباشد و در اين ميان نقش ژنرال فرانكو به شكلي ملموس قابل رويت است. نوسترآداموس توجه خاصي به كشورهاي ايتاليا، فرانسه و اسپانيا داشت، چرا كاتوليكي بسيار متعصب بود.
زادگاه فرانكو و به قدرت رسيدن او
« افسري از دورترين نقطة اسپانيان ميآيد.
او در آيندهاي نزديك، به سمت مرزهاي اروپا خواهد رفت.
در يك چشم بر هم زدن، دامنهء ناآراميها به درياچهء لايپزيك كشيده ميشود.
انقلابيون به وسيلهء سپاه بزرگ او شكست خواهند خورد. »
(قرن 10 – قطعهء 48 )
اشارهء صريح به نام فرانكو
« به زودي فرانكو از مجمع حكومتي در كاستيل (Castile) بيرون ميآيد.
نمايندهء برگزيدهاي نخواهد پذيرفت و باعث تشتت و چندپارگي ميشود.
كساني كه با دي ريورا بودند، اين بار به فرانكو ملحق ميشوند.
آنها از ورود به عرصهء رنج و سختي خودداري خواهند كرد. »
(قرن 9 – قطعهء 16)
این پیشگویی نیز بسیار جالب است، زیرا در آن به نام دو ژنرال اسپانیایی یعنی فرانکو و دی ریورا اشاره می کند.
مجمع حکومتی که نوسترآداموس به آن اشاره کرده است، عملن با حضور تعدادی از ژنرالهای اسپانیایی از جمله فرانکو منعقد گشت. هرچند که فرانکو در این مجمع، ریاست جلسات را برعهده نداشت اما شرائط در این جلسات به نحوی به وقوع پیوست که باعث شد فرانکو به حکمرانی برسد. محل برگزاری این مجمع در شهر برگوس (Burgos) واقع در منطقهء کاستیل بود. (اسپانیا هم در قدیم کاستیل خوانده می شد)
دی ریورا (پرایمو دی ریورا) ژنرال اسپانیایی می باشد که کودتای نظامی سال 1923 را رهبری کرد.
در آخرین سطر رباعی فوق نیز به بی طرفی اسپانیا در جنگ جهانی دوم اشاره شده است. این بی طرفی نیز بسیار جالب است، زیرا متحدین (آلمان و ایتالیا) در خلال جنگهای داخلی اسپانیا با ارائهء کمکهای مالی، انسانی و تسلیحاتی، همواره در کنار ژنرال فرانکو بودند و مقدمات به قدرت رسیدن او را فراهم کرده بودند؛ با این حال فرانکو در طول جنگ، بی طرفی اسپانیا را حفظ نمود.
مزار ژنرال فرانکو و صلیب مرتفع معروف که در یکی از رباعیات نوسترآداموس بدان اشاره شده است:
پیشگوییهایی در مورد جنگ جهانی دوم
« اهالی سیمبری (Cimbri) با همسایگان خویش پیمان مشترک می بندند.
آنها به اسپانیا خواهند آمد و باعث ویرانی خواهند شد.
مردم متحد نواحی گویان (Guyenne) و لیموزین (Limousin) گروههایی منسجم را به وجود می آورند.
آنها عرصه را بر دشمن تنگ می کنند. »
(قرن 3 - قطعهء 8 )
ساکنین سیمبری از قبائل ژرمن بودند که در دامنهء راست رشته کوههای آلپ زندگی می کردند و اجداد مردم آلمان می باشند.
منظور از همسایگان، کشورهای ایتالیا و آلمان می باشند که ورود این دو هم پیمان به اسپانیا و ویرانی آن، اشاره به جنگهای داخلی اسپانیا می باشد؛ زیرا در آن درگیری های خونین، آلمان و ایتالیا، کمکهای فراوانی را در اختیار ژنرال فرانکو (حاکم نظامی اسپانیا) قرار دادند.
مردم متحد نیز ساکنین سواحل نرماندی در شمال غربی فرانسه هستند که متفقین از آن نقطه وارد خاک فرانسه شدند. از طرفی آلمان نازی، نیروهای احتیاط خود را از منطقهء تولوز فراخواند تا برای نبرد با نیروهای متفقین به نرماندی اعزام شوند. اما دو گردان از نیروهای چریکی فرانسه در گویان و لیموزین بر ارتش آلمان نازی یورش بردند و حرکت آنها را به سمت سواحل نرماندی با تاخیر مواجه ساختند.
(گویان در جنوب غربی فرانسه و لیموزین در شمال گویان واقع است)
پیشگوییها در مورد آدولف هیتلر
« در نزدیکی راین و کوههای نریکام (Noricum) ،
رهبری بزرگ زاده خواهد شد.
او در برابر روسیه و مجارستان از خود دفاع میکند.
سرنوشت او در پردهای از ابهام باقی خواهد ماند. »
(قرن 5 - قطعهء 58 )
راین = از رودهای معروف اروپا که از آلمان نیز می گذرد.
نریکا = نام منطقهای قدیمی در باواریا
هیتلر در مرز باواریا و اطریش به دنیا آمد، بنابراین پیشگویی بسیار دقیق میباشد.
پيشگويي در معرفي حزب نازي
« نوعي جديد از فلاسفه و صاحبان انديشه، ظهور خواهند كرد.
آنها مرگ، طلا و مقام را خوار ميشمارند.
به زودي در مرزهاي آلمان به دنيا خواهند آمد.
پيروانش از پشتيباني و مساعدت آنها برخوردار خواهند شد. »
(قرن 3 – قطعهء 67)
نوسترآداموس در اين رباعي، به حزب نازي با تمام شاخهها و مجموعههايش اشاره كرده است. مفاهيم نازيسم در اطريش و به طور بارز در وين، تبلور و جلوه يافتند و در اين در زماني بود كه هيتلر در اين شهر زندگي و تحصيل ميكرد. اولين هستههاي حزب ناسيونال سوسياليسم موسوم به نازي در وين و ايالت باواريا به وجود آمدند. نوسترآداموس به اين موضوع دقيقن اشاره كرده است، چرا كه اطريش از جنوب در مجاورت آلمان و ايالت باواريا قرار دارد.
خوار شمردن طلا و مقام نيز از جمله روشهايي بود كه حزب نازي براي پيشبرد افكار و اصول حاكم بر انديشهء خود به كار ميبرده است.
اشارهء تقريبي به نام هيتلر
« حيواناتي درنده و هار از شدت گرسنگي رودها را پشت سر مينهند.
هيستر (Hister) به زودي بر مناطق وسيعي دست خواهد يافت.
پيشواي بزرگ در حصاري آهنين كشيده خواهد شد.
در اين زمان شهروندان آلماني، هيچ قانوني را مراعات نميكنند. »
(قرن 2 – قطعهء 24)
نبرد استالین گراد
برخي مورخين اعتقاد دارند كه واژهء هيستر از نام لاتين رود دانوب يعني Ister مشتق شده است.
رباعي مذكور به اشغال نطامي فرانسه توسط آلمان نازي در سال 1942 اشاره دارد. اين نبرد سريع و بسيار سنگين را بايد عمليات عبور از رودخانهها ناميد.
در پايان رباعي، نوسترآداموس از پيشوايي بزرگ سخن ميگويد كه به نظر ميرسد منظور همان مارشال پتن (Petain) فرانسوي باشد كه در سال 1940، مجلس نمايندگان فرانسه، ادارهء قواي سه گانه را براي مدتي نامعلوم به او سپرد، اما فشارهاي آلمان باعث شد كه در سال 1942 از قدرت كنارهگيري كند.
نبرد مسکو
گوشهاي از حوادث دوران هيتلر
« قبل از مرگ سيمرغ (Phoenix) ، بسياري جان خواهند باخت.
او پس از 670 ماه، آرامگاه خود را خواهد يافت.
او در اين فاصله، سالهاي 1915، 1921 و 1939 را پشت سر ميگذارد.
در سال 1915 اسير بيماري ميشود.
در سال 1921 شمشير و آتش به همراه دارد.
در سال 1939 هدف باراني از آتش واقع خواهد شد. »
(قسمتي از شش بيتي قطعهء 53)
اين قسمت از پيشگويي نوسترآداموس مربوط به شش بيتيهايي ميباشد كه ضميمهء رباعيات اوست. مجموعهء اين شش پارهها به 58 عدد ميرسد كه به علتي نامشخص، جدا از رباعيات وي به نظم كشيده شدهاند. اما مهمترين نكته شش بيتي فوق، اشارهء صريح به اعدادي خاص است.
سيمرغ، پرندهاي افسانهاي و ناشناخته به شكل كركس است كه نشان رسمي آلمان نازي بود. مصريها بر اين عقيده هستند كه سيمرغ، قرنهاي بسياري زندگي ميكنند، آنگاه خود را به آتش ميكشد تا جزئي از شاخسار درختان گردند. سپس مادهاي سيال از خود خارج ميسازد و آن را در معرض اشعهء خورشيد قرار ميدهد. مدتي بعد، سيمرغ به مشتي خاكستر تبديل ميگردد. بعد از طي اين مراحل، سيمرغ دوباره به شكل جواني بسيار قدرتمند به حيات دنيوي باز ميگردد.
اين پرندهء خيالي بيشباهت به هيتلر نميباشد، زيرا بر اساس اطلاعات موجود، هيتلر در آخرين لحظات و قبل از سقوط كامل برلين به دست نيروهاي ارتش سرخ، دست به خودكشي زد و اطرافيانش، جنازهء او را به آتش كشيدند.
هيتلر در آوريل 1889 به دنيا آمد و در آوريل 1945 درگذشت. بنابراين عمر وي به رقم 670 ماه پيشگويي شده بسيار نزديك است.
هيتلر به سال 1915 هنگامي كه در خدمت ارتش بود، دو بار مجروح گشت.
به سال 1921 دورات قدرت و شكوه حزب نازي فرا رسيد، زيرا در اولين گردهمآيي بزرگ اين حزب، تعداد اعضاي اصلي آن، شش هزار نفر بود.
به سال 1939 اوج اقتدار نظامي، صنعتي و اقتصادي حزب نازي و آلمان بود. در اين سال، ارتش مقتدر آلمان، با حمله به لهستان، آتش جنگ دهشتناك دوم را برافروخت.
پيشواي بزرگ رايش
« شخص اول رايش سوم، بدتر از نرون خواهد بود.
او در ريختن خون انسانها، بسيار بيپرواست.
او كورههاي آدم سوزي را دوباره احياء كرده و دوران طلايي را متوقف خواهد كرد.
پيشواي بزرگ، باعث رسواييهاي فراوان خواهد شد. »
(قرن 9 – قطعهء 17)
در اين رباعي، صريحن به هلوكاست و جربان سوزاندن انسانها در جريان جنگ جهاني دوم اشاره شده است. كورههاي آدم سوزي، از جمله ابزارهاي كشتار دسته جمعي حزب نازي بود.
تصاویری از کورهء آدم سوزی آلمان نازی
كورههاي آدم سوزي
« نرون جديد، سه كورهء انسان سوزي در اختيار دارد.
او جوانان را زنده زنده در ميان آتش ميافكند.
بسيار سعادتمندند كساني كه از اين سرنوشت به دور ماندهاند.
سه تن از اطرافيانش به ترور او دست خواهند زد. »
(قرن 9 – قطعهء 53)
هيتلر و سران حزب نازي به اين نتيجه رسيدند كه براي رهايي از بعضي گروههاي مزاحم و مخالف، ميبايست به شيوهء كشتارهاي دستهجمعي روي آورند. بدين منظور، در كنفرانسي كه به تاريخ 20 ژانويه 1942 به رياست «هيدبرگ» آلماني در حوهء شهر برلين برگزار گرديد، براي حل بسياري از مشكلات اروپا و آلمان، از جمله يهوديان، سوزاندن آنان در كورههاي گاز پيشنهاد شد. سه كورهء معروف آدم سوزي هيتلر عبارت بودند از : آشويتز (Auschwitx) ، داخو (Dachau) و بركنو (Birkenau) .
در اواخر جنگ جهاني دوم، گروههاي متعددي در داخل آلمان، به مخالفت با حزب نازي و شخص هيتلر پرداختند؛ از جمله سه تن از اطرفيان بانفوذ هيتلر در اقدامي ناموفق، دست به ترور او زدند. اين سه تن عبارتند بود از : كارل كوردلر ، ژنرال بك (Beck) و سرهنگ فون اشتافنبرگ (Von Staunffenberg)
به تاريخ 20 ژوئيه 1944، سرهنگ فون اشتافنبرگ (از افسران عاليرتبهء آلمان نازي)، بمبي را در مقر هيتلر و هنگام برگزاري يكي از جلسات افسران ارشد با هيتلر در راستنبورگ (Rastenburg) كار گذاشت. بمب منفجر شد، ولي چند لحظه پيش از انفجار، هيتلر براي پاسخگويي به تلفن از اتاق خارج شده بود و اين شد كه هيتلر آسيبي نديد.
پیشگویی در مورد جنگ سرد
« خدایان، جوانب امور را برای مردم روشن خواهند کرد.
گویا آنها در اندیشهء جنگی بزرگ هستند.
بیشترین زیان به شرق وارد خواهد شد. »
(قرن 1 – قطعهء 91)
نوسترآداموس، ادامهء یک وضعیت آماده به جنگ را میان قدرتهای شرق و غرب پیشگویی کرده است که در نهایت به زیان شرق یعنی اتحاد جماهیر شوروی منجر شد و این کشور، به سال 1991 دچار فروپاشی شد.
پيشگوييهايي در مورد آسيا
« در تمامي مناطق آسيا، تبعيد و مصادرهء اموال ادامه دارد.
اين وضعيت در ميسيا (Mysia)، لوقيه (Lycia) و پامفيليا (Pamphylia) نيز حاكم است.
در آنجا، به اسم رهايي از يوغ اسارت، خون انسانها به زمين ريخته ميشود،
به ميدانداري پيشوايي مسلمان كه انباشته از مكر و خيانت است. »
(قرن 3 – قطعهء 60)
ميسيا، لوقيه و پامفيليا امروزه شهرهايي در تركيه هستند. در مورد رباعيات فوق، تحليلي منطقي يافته نشده است.
جماعت هرمس
« اروپا، بسيار انتظار او را كشيد.
اما او هرگز به آنجا باز نخواهد گشت و به زودي در آسيا نمايان خواهد شد.
وي فردي است جدا شده از جماعت هرمس.
او به زودي بر تمام نيروهاي در آسيا چيره خواهد شد. »
(قرن 10 – قطعهء 75)
هرمس از خدايان يونان باستان است كه نزد آنها با عناوين فرستادهء خدايان، الههء راهها و تجارت و خداي بلاغت، نيرنگ و راهزني خوانده ميشد. اما اين شخص كيست؟ چگونه بر كل آسيا چيره خواهد شد؟ اروپائيان منتظر چه كسي هستند؟ آيا منتظر مسيح هستند؟
پيشگوييهايي در مورد فلسطين و اسرائيل
« تازه واردين، مناطقي بدون حصار را بنا خواهند كرد.
آنها اماكني را كه سابقهء سكونت نداشته، به اشغال خويش درميآورند.
آنها در نهايت لذت و شادي، كشتزارها، خانهها، زمينها و شهرها را خريداري كرده و تصرف ميكنند.
پس از آن، گرسنگي، طاعون و جنگي بسيار طولاني در آنجا حاكم خواهد شد. »
(قرن 2 – قطعهء 19)
جنگ شش روزهء ژوئن 1967
« با قانوني جديد، سرزمينهاي تازهاي تصرف خواهند شد.
با هجوم سوريه، اردن و فلسطين،
نيروهاي اعراب رو به فنا خواهند رفت.
اين حملات، قبل از آغاز تابستان خواهد بود. »
(قرن 3 – قطعهء 97)
اين رباعي اشاره به قانوني در خصوص امنيت اسرائيل دارد كه بر اساس آن، دولت اسرائيل اجازه يافت مقداري از سرزمينهاي اطراف را به منظور حفط كيان خود، متصرف شود.
در جنگ شش روزهاي كه به تاريخ 5 ژوئن 1967 با حملهء اعراب به اسرائيل آغاز شد، نيروي هوايي مصر كاملن منهدم شد و كرانهء باختري رود اردن و بلنديهاي جولان، نوار غزه و صحراي سينا به تصرف ارتش اسرائيل درآمد.
در متن اصلي كتاب، به جاي نيروهاي اعراب، از واژهء امپراطوري بربرها استفاده شده است. آغاز تابستان نيز مقارن روز 21 ژوئن هر سال اتفاق ميافتد كه اين امر، نشان دهندهء پيشگويي دقيق نوسترآداموس در اين زمينه ميباشد.
پيشگوييهايي دربارهء ايران
« آشوب و جنگي كه بي وقفه در پارس ادامه دارد؛
بي پروايي بزرگ، مقام شاه را تنزل خواهد داد.
شخصيتي پيشگو كه در فرانسه است،
پايان سلطنت شاه را رقم خواهد زد. »
(قرن 1 – قطعهء 70)
قدرت يابي روحانيون مذهبي
« از فرامين شاه، تمرد ميشود و او در حالت صعف و ناتواني است.
مشكلات او را در بر ميگيرد، اما او همچنان به ارتش نيرومندش ميبالد.
پدر از نيروهاي نظامي فرزندش سان ميبيند.
در اين ميان، رهبران مذهبي پارس، اقتدار گذشته را باز خواهند يافت. »
(قرن 10 – قطعهء 21)
عبارت رهبران روحاني يا مذهبي پارس، در متن اصلي با واژهء Mage صبط گرديده است. اصل اين كلمه يوناني است و به معناي شخصي از طبقهء ويژهء رجال مذهبي كه در ايران باستان زندگي ميكردند، ميباشد.
جنگ عليه ايران
« اميري از ميان عرب؛ مريخ، خورشيد و زهره در برج اسد به هم ميرسند.
آئين كليسا از وراي درياها به ذلت و ضعف خواهد گرائيد.
حدود يك ميليون سرباز بربر، به طرف ايران هجوم ميآورند.
بيزانس و مصر مانند مارهاي سمي حمله ميكنند. »
(قرن 5 – قطعهء 25)
تلاقي مريخ، خورشيد و زهره در برج اسد، آخرين بار در 21 آگوست 1986 رخ داد كه نشان دهندهء زمان اوج جنگ ايران و عراق ميباشد. واژهء بربر نیز عمومن به اعراب اطلاق می شود.
پيشگوييهايي در مورد عراق و صدام
« تبهكاري نفرت انگيز و گمنامي بينشان به زودي وارد عرصهء سياست ميشود.
با استبداد، سركشي و قتل در عراق حكم ميراند.
آنها همگي دوستان جمهوري سراسر فساد و تباهي هستند.
زمين از سيماي زشت و منفورش ميهراسد. »
(قرن 8 – قطعهء 70)
پيشگويي در مورد ظهور حزب بعث
« جمعيتي انبوه كه تحت فرمان گروهي از صليبيان ميباشند،
به زودي در عراق (Mespotamia = بينالنهرين) ظهور خواهند كرد.
به زودي دوستان كوچكتري كه در كنار رودخانهاي نزديك به آنها زندگي ميكنند،
قانون و نظام حاكم در ميانشان را به رفتاري خصمانه تبديل خواهند كرد. »
(قرن 3 – قطعهء 61)
اشاره به گروهی از صلیبیان و ظهور آنها در عراق در واقع به بنیان گذار حزب منفور بعث یعنی میشل عفلق و صلاح الدین بیطار اشاره دارد که اندیشهء منحرف خود را ابتدا در سوریه و سپس در عراق پیاده کردند.
پیشگویی جنگ سال 1991 خلیج فارس
« پادشاه اروپا، مانند کرکس هجوم می آورد؛
به زودی سپاهی بزرگ از نژاد سرخ و سفید را رهبری خواهد کرد.
آنها به زودی رهسپار جنگ با پادشاه بابل (Babylon) خواهند شد. »
(قرن 10 – قطعهء 86)
مرگ صدام
« صدام پس از جنگ به زودی خواهد مرد.
ویرانی بسیار دهشتناکی از راه خواهد رسید و انسان و حیوان را در بر خواهد گرفت.
ناگهان داعیهء خونخواهی پدیدار گشته و انتقام جایگزین می شود.
صد دست در هم گره می خورد، تشنگی و گرسنگی بیداد می کند و همزمان با آن،
ستارهء دنباله دار از پهنهء آسمان می گذرد. »
(قرن 2 – قطعهء 62)
نوسترآداموس در اصل پیشگویی، به جای صدام از واژهء ناآشنای Mabus استفاده کرده است. اما هنگامی که حروف این کلمهء بی معنی را برعکس نمائیم، به واژهء Subam خواهیم رسید و با تغییر حرف b به d (در واقع برعکس کردن) به واژهء صدام خواهیم رسید.
این نوع نام گذاری، از جمله روشهای معماگونه و مرموز نوسترآداموس در بیان اسامی خاص می باشد. وی صلاح می دید محتوای بسیاری از نوشته هایش مخفی بماند تا در زمان خود و برای اهل همان مقطع تاریخی، روشن و آشکار گردد.
پیشگویی صریح در مورد اعدام صدام
« طاغوت ستمگر، در بندری اسلامی به مرگ محکوم میشود.
با این وصف، آزادی به زودی باز نخواهد گشت.
به دلیل کینه توزی ها و خون خواهی ها، جنگ و کشتار تازه ای آغاز خواهد شد.
جمهوری فرانسه، از کثرت نیروها، وحشت زده خواهد شد. »
(قرن 1 – قطعهء 94)
واژهء اسلامی در کتاب اصلی نوسترآداموس ذکر نشده و به جای آن از کلمهء Sellin استفاده شده است که در زبان یونانی به معنای «هلال» می باشد. نوسترآداموس در اغلب نوشته های خود از اسلام و مسلمانان با این واژه یاد کرده است.
در مورد وحشت زده شدن فرانسه، شاید اشاره به جنگ سال 2003 باشد که منجر به سقوط رژیم صدام شد و فرانسه از شرکت در آن، خود را کنار کشید.
پیشگویی هایی در مورد آینده
پیشگویی ظهور دجال
« مسیح دجال بی درنگ سه تن را به نابودی خواهد کشاند.
جنگ او 27 سال طول خواهد کشید.
هر کس را که علیه عقیدهء او بشورد، می کشد یا زندانی و تبعید می سازد.
پیکرهای خونین، آبها را رنگین می کنند و در زمین، بر اثر ضربات متعدد، حفره هایی ایجاد میشود. »
(قرن 8 – قطعهء 77 )
دجال یا مسیح دجال (AntiChrist)، کسی است که علیه مسیح (عقاید مسیح) قیام میکند. همان طور که در «انجیل یوحنا» و «انجیل متی» آمده است، دجال به فردی اطلاق میشود که به انکار حضرت مسیح می پردازد. این شخص، طبق پیشگویی، پس از سال 1999 ظهور خواهد کرد.
در اولین چاپهای کتاب نوسترآداموس، عبارت مسیح دجال، به صورت جانور درنده (Beast) و وحشی آمده است.
اما حفره های متعدد ایجاد شده و همچنین پیکرهای خونین، باید ناشی از پرتاب توپ، بمب و موشک ایجاد شده باشند. اما دجال کیست؟ هیچکس توضیح روشنی در این مورد ندارد ولی احتمالن باید به زودی منتظر ظهور یک فرد ستمگر باشیم.
« نیروی نظامی آمریکا، زمامدار لندن را یاری خواهد بخشید؛
آن هنگام که سرما، ناحیهء اسکاتلند را به سنگ خارا تبدیل میکند.
مسیحی دروغین نزد رهبر سرخ ها حاضر خواهد گشت.
او بسیار هراس انگیز است و به زودی همه را با مشکلات بسیار روبهرو خواهد ساخت. »
(قرن 10 – قطعهء 66 )
این پیشگویی نیز شگفت انگیز است. نوسترآداموس در این رباعی از نقش آمریکا در تحولات آینده جهان پرده بر می دارد. اما زمان نوسترآداموس، آمریکایی به شکل امروز وجود نداشت و بسیاری از مردم حتا با نام آن نیز آشنا نبودند. اولین شهرک در آمریکا به سال 1606 میلادی و به واسطهء اعطای امتیاز به یکی از شرکتهای تجاری انگلیس از طرف «جیمز اول»، پادشاه بریتانیا، در ایالت ویرجینا ساخته شد.
رهبر سرخ ها می تواند یک رهبر طرفدار حزب کمونیست شوروی باشد که با توجه به فروپاشی شوروی، باید منتظر روی کار آمدن مجدد کمونیستها به ریاست فردی باشیم که نوسترآداموس در نوشته هایش به وی نام مسیح دجال یا دجال داده است.
در این پیشگویی، تصویری از تحولات قرن 21 ام پیش روی ما قرار می گیرد که عمدهء نقش آفرینان آن، حکومت سرخ ها (روسیه یا شوروی احیاء شده)، ایالات متحده آمریکا و انگلیس می باشند. این اتفاق، همزمان با موجی از سرما در اسکاتلند رخ خواهد داد.
در رباعی دیگر، نوسترآداموس، احتمالن از یک دجال دیگر سخن به میان می آورد؛ هرچند که شاید همان دجال قبلی باشد:
« دجال ناقص، بی درنگ به اوج قدرت می رسد.
او عامل بدبختی و سیه روزی اهالی لورین (Lorraine) خواهد شد.
سرخ ها در دورانی که منتظر رهبر جدید هستند، دچار ناتوانی می شوند.
بار دیگر، بربرها (Barbaris) ظهور می کنند؛ کسانی که ترس از آنها لازم است. »
(قرن 9 – قطعهء 50 )
لورین، نام ناحیه ای در شمال شرقی فرانسه است و در مجاورت آلمان است. منظور از سرخ ها، همان کمونیستهای روسیه می باشند. واژهء بربرها در نوشته های نوسترآداموس، به مسلمانان و اعراب اطلاق میشود. البته منظور وی تمام مسلمانان نیست، بلکه احتمالن مسلمانانی است که در ناحیهء شمال آفریقا زندگی می کنند. اما رهبر جدید سرخ ها، می توانند رئیس جمهور جدید روسیه باشد یا فردی باشد که پس از احیاء مجدد شوروی، قرار است به قدرت برسد.
نوسترآداموس در مورد ايران (Parsia) به صراحت عنوان مىكند كه ايران، جهان را تسخير خواهد كرد. ايران از طريق آناتولى، فرانسه و ايتاليا را فتح خواهد كرد و بالاخره ايران باعث وقوع جنگ جهانى سوم خواهد شد… ايران (پارت، نيرا، پرشيا، مديا) با كمك مسلمانان سراسر جهان، از جمله كشورهاى عربى و مخصوصاً سوريه، عربستان سعودى و ليبى حكومت مقتدرى را تشكيل مىدهند و پس از جنگى مذهبى كه هسته آن از لبنان شروع مىشود و عمدتاً بر عليه اسرائيل است… جنگ و خونريزى براى مرتبه سوم حتمى است؛ آتش به حدى است كه درياها به جوش مىآيد و از دولتها فقط دو دولت و از جهان فقط نيمى باقى مىماند. نوسترآداموس، عواقب جنگ اتمى و نابودى تدريجى جهان به واسطه جنگ جهانى سوم را شرح مىدهد: "كسوفى در پيش خواهد بود كه از زمان آفرينش گيتى تا زمان مرگ و مصائب حضرت مسيح و از آن زمان تا به امروز هرگز رخ نداده است و جهان چنين ظلمتى به خود نديده است…" …شاهزاده ليبيايى [كه نماينده حكومت ايران است] در غرب به قدرت خواهد رسيد،… زبان عرب بر فرانسه پيشى مىگيرد… نوسترآداموس نسبت به فتح جهان به وسيله شريعت حضرت محمد(ص) به غرب و تمدن غربى هشدار مىدهد و به جهانيان اعلام مىكند كه روزى مسلمانان به رهبرى ايران و تمدن ايرانى بر جهان مسلط خواهند شد كه اين بىشك در پيوند با گسترش و جهانى شدن انقلاب اسلامى ايران است.
متن کامل نوشته " ماهنامه موعود " شماره ۳۷ به شرح زیر است:
"هنگامى كه پل ترنر ، تهيه كننده معروف استراليايى در طى برنامهاى ماهوارهاى تحت عنوان: نوستر آداموس: مردى كه فردا را پيشبينى مىكند. خطر روزافزون ايران وانقلاب اسلامى ايران براى غرب و تمدن غربى مطرح كرد و در طى اين برنامه تمام آنچه را كه نوسترآداموس در بيش از ۳۹۰ سال پيش از آن تاريخ »آگوست ۱۹۸۹م« پيشگوئى كرده بود منتسب به ايران كرد؛ هيچ سياستمدارى حرف وى را چندان جدى نگرفت؛ چرا كه موقعيت ايران در سال ۱۹۸۹، نه تنها به هيچ وجه مناسب نبود؛ بلكه به واسطه جنگ تحميلى و عواقب ناشى از آن و تحريمهاى شديد اقتصادى بسيار شكننده و حساس بود. ليكن پس از به واقعيت پيوستن واقعه يازدهم سپتامبر در آمريكا كه اتفاقاً در فيلم به صراحت به آن اشاره مىشود (وقوع دو انفجار مهيب و عظيم در New City) همگان شگفتزده و نگران شدند؛ به نحوى كه رئيسجمهور نه چندان باهوش آمريكا، پس از وقوع اين حادثه به تبعيت از نوسترآداموس، ايران را هم يكى از »محورهاى شرارت« در جهان معرفى كرد و از اين طريق بر وحشت و ترس عميق هيأت حاكمه آمريكا از ايران (پرشيا) صحّه گذاشت.
در اين مقاله سعى نگارنده بر آن نيست كه بر پيشگوئيهاى نوسترآداموس صحّه بگذارد يا از آن دفاع كند و يا به هر طريق ممكن آن را خزعبلاتى هذيانگونه جلوه دهد؛ بلكه حداكثر كوشش نگارنده بر آن است كه ديدگاه غرب و تمدن غربى نسبت به پيشگوئيهاى شگفتآور نوسترآداموس را مورد بررسى و مداقه قرار داده و اين پيشگوئيها را كه اغلب درباره ايران يا كشورهاى اسلامى بوده؛ مورد بررسى قرار دهد. البته بايستى در نظر گرفت كه بدون شناخت اين پيشگوى كبير نمىتوان حساسيتهاى انسان غربى نسبت به انسان شرقى را شناخت؛ چرا كه اغلب سياستمداران و متفكران غربى عميقاً به ستارهشناسى، طالعبينى و آيندهنگرى همراه با ادبيات رمزى (Occult) معتقدند و حتى نظريهپرداز معروف هاروارد؛ يعنى ساموئل هانتينگتون نيز تئورى برخورد تمدنها The clash of) (civilizations را از نوسترآداموس به عاريت گرفته است. پيشگويى نوسترآداموس درباره واقعه يازدهم سپتامبر و تأثير شگرفى كه بر نگرش و فرهنگ آمريكايى گذاشت مىتواند منجر به تحولى اساسى نسبت به ديدگاه غرب درباره انقلاب اسلامى ايران شود، همانكه نبايد به سادگى از كنار آن گذشت.
… آسمان، در چهل و پنج درجه (مختصات جغرافيايى نيويورك؟!) خواهد سوخت، آتش به شهر جديد (New City)، نزديك مىشود.۱
جالبترين نكته در مورد پيشگوئيهاى نوسترآداموس آن است كه وى به ندرت نام كشورى را به صراحت و آشكارا ذكر مىكند، حال آنكه در مورد ايران (Parsia) به صراحت عنوان مىكند كه ايران، جهان را تسخير خواهد كرد. ايران از طريق آناتولى، فرانسه و ايتاليا را فتح خواهد كرد و بالاخره ايران باعث وقوع جنگ جهانى سوم خواهد شد.۲
بنابراين، در گام نخست بايستى نوسترآداموس را بيشتر و بهتر بشناسيم و راز و رمز تأثيرگذارى وى بر تمدن غربى را از اين طريق دريابيم.
ميشل دونوسترادام De Nostradame Michel كه بيشتر با نام لاتين خود؛ يعنى نوسترآداموس (Nostr Adamus) شناخته شده است؛ در روز چهاردهم دسامبر سال ۱۵۰۳ م. در ناحيه سن رمى فرانسه متولد شد. خانواده وى از شجره پزشكى يهودى و ايتاليايى الاصل بود. پدر بزرگ وى در شكلگيرى و تربيت نوسترآداموس نقش اساسى داشته و آموزههاى اشراقى مكتب كاباليستها را مستقيماً به وى تعليم داده است. نوسترآداموس در سن ۲۲ سالگى از دانشگاه بسيار معتبر آن روزگار فرانسه؛ يعنى مونپليه در رشته پزشكى فارغالتحصيل شد و براى نجات بيماران از بيمارى مرگ سياه يا طاعون، بلافاصله مشغول به كار شد. شاوينى، پيرو و مفسر معروف نوسترآداموس مىنويسد كه وى سه سال تمام بر روى نخستين اشعار وحىآميز خود كه از آينده و رويدادهاى آن خبر مىآورد كاركرد و در سال ۱۵۵۵م. دفترى را - كه در بر گيرنده بيش از سيصد پيشگويى شعرگونه بود - به پسرش سزار هديه كرد. سپس در سالهاى بعد مجموعه كاملى از شعروارههاى نوسترآداموس در ۱۰۰۰ قطعه؛ يعنى ۱۰ سانتورى كه هر سانتورى مشتمل بر ۱۰۰ قطعه بود، را منتشر شد.
نوسترآداموس بر خلاف شايعات واهى و عبثى كه پيرامون شيطانپرستى و خداستيزى به وى نسبت دادهاند، فردى عميقاً مؤمن و پاىبند به مذهب كاتوليك به بود و در نامهاى به پسرش صريحاً متذكر مىشود كه:
"… و از زمانى كه اراده ذات خداوند متعال بر اين قرار گرفته كه تو فقط در نور طبيعى و در اين نقطه زمين به دنيا بيايى… از آنجايى كه برايم ممكن نيست نوشتهاى را به صورت رسمى و كامل برايت به ارث بگذارم؛ چون بر اثر بىعدالتى و گذشت زمان نابود خواهد شد…؛ چون كه همه چيز تحت اختيار و سلطه قادر متعال و خداوند يكتا قرار دارد. در واقع او با اين عبارات، صريحاً اشاره به عدم اصالت ادبيات رمزى علم اخترشناسى و طالعبينى نموده است و همه ارادهها را موكول به خواست و اراده خداوند متعال مىنمايد.
بررسى پيشگوئيهاى نوسترآداموس درباره "جهانى شدن انقلاب اسلامى ايران""شاهزاده عرب، مريخ، خورشيد، ناهيد، شير، حكومت كليسا را از طريق دريا از پاى در خواهد آورد، از جانب ايران (پرشيا) بيش از يك ميليون پرهيزگار به بيزانس و مصر، به سوى شمال هجوم خواهند آورد".۳ "از كشور عربى خوشبخت (در منطقه غنى و ثروتمند اعراب) شخصى قدرتمند و مسلط بر شريعت [حضرت] محمد(ص) زاده خواهد شد، اسپانيا را به دردسر انداخته و بر گرانادا (غرناطه) مستولى مىشود. از طريق دريا بر مردم نيكوزيا ظفر خواهد يافت."۴
"مرد مشرقى از محل استقرار خويش خارج خواهد شد، براى ديدار فرانسه از كوه آپونين خواهد گذشت، از فراز آسمان، از برفها، درياها و كوهها گذر خواهد كرد و همگان را با عصايش مضروب خواهد كرد…"۵
ادبيات رمزآلود، واژهاى است كه به بهترين نحو مىتواند عمق معانى شعروارههاى نوسترآداموس را بيان كند؛ چرا كه طبق نظر اغلب مفسران معروف نوسترآداموس؛ يعنى اريكاچيتهام، گى بوحك و ژان شارل دو فن برون، حداقل وقايع ذيل را مىتوان بدون هيچ شك و ترديدى از ميان شعروارههاى رمز آلود نوسترآداموس بر شمرد: آتشسوزى بزرگ لندن در سال ۱۶۶۶م. اعدام چارلز اول، روى كارآمدن حكومت مذهبى كرامول در انگلستان، وقوع انقلاب فرانسه، انقلاب روسيه، رويارويى استالين و تروتسكى پس از مرگ لنين، اضمحلال رژيم شوروى، اعدام لويى شانزدهم و مارى آنتوانت، به قدرت رسيدن ناپلئون و انتخاب لقب امپراتور توسط وى، به قدرت رسيدن هيتلر و رژيم نازى، به قدرت رسيدن موسولينى در ايتاليا و ژنرال فرانكو در اسپانيا، ترور كندى، سقوط شاه ايران و وقوع انقلاب اسلامى در ايران، رهبرى امام خمينى(ره) از فرانسه - او دقيقاً عنوان مىكند كه رهبر ايران از فرانسه باعث سقوط شاه ايران مىشود - ، وقوع حادثه يازدهم سپتامبر و آتشى كه در برجهاى دوقلوى شهر جديد (نيويورك) ايجاد مىشود و بسيارى از حوادث تاريخى ديگر از سالهاى ۱۵۵۵ ميلادى به بعد كه حدوداً ۴۵۰ سال را دربر مىگيرد. دو محاصره، در گرمايى سوزان، انجام مىگيرد. آن مرد، از فشار تشنگى، به خاطر دو فنجان مملو از آب، كشته مىشود. دژ نظامى، مملو مىشود، و يك آرمانگراى كهنسال [امام خمينى (ره)] نشانههاى نيرا (سرزمين ايران) را به اهالى ژنو [سازمان ملل متحد] نشان خواهد داد.«۶ رهبر پاريس، اسپانياى بزرگ را اشغال مىكند، كشتيهاى جنگى در برابر مسلمانان [محمدىها] كه از پارتيا [ناحيهاى در ايران] و مديا [ناحيهاى در ايران] برخاستهاند، مىايستند. آن مرد، سيكلاد [اروپا] را تاراج مىكند، و آنگاه انتظارى بزرگ در بندر يونان حكمفرما مىشود. در مجموع نوسترآداموس به اين موضوع به صراحت اشاره مىكند كه ايران (پارت، نيرا، پرشيا، مديا) با كمك مسلمانان سراسر جهان، از جمله كشورهاى عربى و مخصوصاً سوريه، عربستان سعودى و ليبى حكومت مقتدرى را تشكيل مىدهند و پس از جنگى مذهبى كه هسته آن از لبنان شروع مىشود و عمدتاً بر عليه اسرائيل است، جهان را به تسخير خود درمىآورند و سپس جنگى جهانى و عظيم رخ خواهد داد و جهان نابود خواهد شد.۷
در هنگامه دميدن خورشيد، آتش بزرگ، ديده خواهد شد؛ صدا و روشنايى، در امتداد شمال، ادامه خواهد يافت. در ميانه كره خاك، مرگ و آواى مرگ، شنيده خواهد شد؛ مرگ از درون سلاحها، آتش و خشكسالى آنان را به انتظار خواهند نشاند. در خاتمه، اين سرزمين به واسطه جنگ جهانى سوم نابود و نامسكون خواهد شد.۸
سرزمين مسكونى، از سكنه خالى خواهد شد؛ براى به دست آوردن سرزمينها، جدال و اختلاف شديدى درمىگيرد؛ قلمروها به مردانى سپرده خواهد شد؛ كه از غرور و سربلندى تهى خواهند بود. سپس، براى برادران بزرگ، نفاق و مرگ پيش خواهد آمد. و از چنين برمىآيد كه ايران، جهان را ابتدا از طريق حمله به تركيه (و مقدونيه) به تصرف خود درخواهد آورد: شب در آسمان، مشعلى رو به خاموشى، ديده خواهد شد. در مركز رن، جنگ و خشكسالى به بار مىآيد، كمك خيلى دير مىرسد. پرشيا (ايران) حمله آورده و ماگدونيا و در جاى ديگر مىگويد: (مقدونيه) را به محاصره درمىآورد.۹
تو اى فرانسه! اگر، از آبهاى ليگوريا گذر كنى؛ خود را، در ميانه دريا و جزاير، در محاصره خواهى يافت؛ و پيروان محمد، در برابر تو خواهند ايستاد. و همچنين تو، اى درياى آدرياتيك! استخوان خران و اسبان را خواهى جويد.۱۰
و باز مىگويد: آن مرد، با سلاحها و آتش درخشان، در نزديكى درياى سياه، از پرشيا براى تسخير ترابوزان خواهد آمد. فاروس و ميتيلن به لرزه در خواهد آمد؛ خورشيد، درياى آدرياتيك را كه مملو از اجساد اعراب است؛ روشن خواهد كرد.۱۱
و سپس نوسترآداموس، عواقب جنگ اتمى و نابودى تدريجى جهان به واسطه جنگ جهانى سوم را شرح مىدهد: "كسوفى در پيش خواهد بود كه از زمان آفرينش گيتى تا زمان مرگ و مصائب حضرت مسيح و از آن زمان تا به امروز هرگز رخ نداده است و جهان چنين ظلمتى به خود نديده است…"۱۲
كه در اين مورد آيات مربوط به قيامت در سوره قيامت به ذهن انسان تداعى مىشود: فإذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس و القمر يقول الإنسان يومئذ أين المفرّ. هنگامى كه بينايى خيره مىگردد، و ماه فرو مىرود، و خورشيد و ماه گرد هم آيند، آن روز انسان مىگويد: به كجا فرار كنم؟ "مرد والامقامى از تبار عرب به زودى پيش خواهد تاخت. از سوى اهالى بيزانس به او خيانت خواهد شد. از شهر قديمى رودس به پيشواز او خواهند آمد، از جانب هانگرى [مجارستان] متحمل آزار بسيار خواهد شد."۱۳
"در حوالى درياى آدرياتيك بر اثر توفانى عظيم، كشتى غرق مىشود و زمين به لرزه درآيد و به سوى آسمان پرتاب مىشود و دوباره فرو مىافتد؛ در مصر جنبش پيروان محمد افزايش مىيابد و پيكى به (آن سوى مرزها) فرستاده مىشود تا خبر را اعلان كند.« »… شهرها آلوده و كثيف گشته، باعث اعتراض و شرمسارى زيادى خواهد شد، و تاريكى و جهل فقط با درخشش نور از بين مىرود و با تغييراتى حكومت جهل و ظلمت پايان خواهد يافت…« رهبرى اصلى مشرق زمين با شورشهاى زيادى روبرو خواهد شد، كه اكثراً از طرف شمالىها و غربىهاى مغلوب شده است، كه عدهاى كشته و برخى مورد آزار قرار گرفتهاند و بقيه در حال گريزند و فرزندانشان كه از زنان متعددى هستند، زندانى شدهاند.۱۴
م.پ. ادوارد در كتاب خود در باب پيشگوئيهاى نوسترآداموس نقل مىكند كه سانتورى هشتم، قطعه ۶ مربوط به وقوع جنگ جهانى سوم است: "… جنگ و خونريزى براى مرتبه سوم حتمى است؛ آتش به حدى است كه درياها به جوش مىآيد و از دولتها فقط دو دولت و از جهان فقط نيمى باقى مىماند…"۱۵
شاهزاده ليبيايى [كه نماينده حكومت ايران است] در غرب به قدرت خواهد رسيد، يك فرانسوى از اعراب به شدت مكدر خواهد شد، دانشمند اديب [ادبا] خود را با اوضاع وفق خواهند داد، زبان عرب بر فرانسه پيشى مىگيرد…"۱۶
در نزديكى سوربن جهت حمله به مجارستان قهرمانى از اهالى برودها [سياهپوستان] به آنان هشدار خواهد داد. رهبر بيزانس، سالون از اسلاوينا، آنان را به شريعت محمد[(ص)] در خواهد آورد.
همچنين نوسترآداموس در چنين مىسرايد كه: "امپراتورى مقدس به آلمان خواهد آمد؛ پيروان اسماعيل جايگاه بىمانع خواهند يافت. آدمهاى نادان همچنان خواستار كارمانى [شريعت كهنه] هستند. تمامى حمايت كنندگان [محمد»ص«] سراسر گيتى را خواهند پوشاند."۱۷
بنابراين، نوسترآداموس در اغلب سانتورىها از جمله سانتورى ۵ نسبت به فتح جهان به وسيله شريعت حضرت محمد(ص) به غرب و تمدن غربى هشدار مىدهد و به جهانيان اعلام مىكند كه روزى مسلمانان به رهبرى ايران و تمدن ايرانى بر جهان مسلط خواهند شد كه اين بىشك در پيوند با گسترش و جهانى شدن انقلاب اسلامى ايران است.
اشاره به مشکلات اقتصادی جهان در قرن 21 ام
لطفا در شماره 2 دنبال کنید
منبع
نظرات شما عزیزان: